نامه ای به خدا
» فضيلت ماه مبارك رمضان
» ولادت با سعادت حضرت علی اکبر(ع) و روز جوان مبارک باد.
» حدیث امام علی(ع)
» از هجر تو طبیعت ما گریه می کند.
» اربعين حسيني تسليت
» شعر استقبال از ماه محرم
» مطالب بسیار زیبا در مورد شبهای قدر
» ولادت امام حسن مجتبی
» سلام
» نوروز امسال ... منم در سفره دارم هفت سين را ...
» گزارش يادواره شهدا منطقه ملی راه،بهزاد شهر،زویه در مسجد انبیا ملی راه اهواز
» آغاز امامت حجت ابن الحسن (عج) مهدی صاحب الزمان بر شما مبارک باد
» آيا ما به قولمان عمل كرده ايم؟
» دستي ز غيب قافيه را كربلا گذاشت
» باز هم هر روز عاشورا و هر جا کربلا
درباره ما

به وبلاگ مسجد انبیا ملی راه اهواز خوش آمدید. كانون فرهنگي هنري شهيد سيد فخرالدين طباطبايي خوش آمد ميگويد.
نویسندگان
پیوندهای روزانه
دیگر امکانات
تدبر در قرآن
آیه قرآن
ساعت
ساعت فلش مذهبی
پیوندهای وبگاه
» هیات رهپویان وصال بهبهان
» امام رضا
» تور چین
» تور گرجستان
» تور کربلا
» اشک منتظر
» کیت اگزوز
» زنون قوی
» چراغ لیزری دوچرخه

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان مسجد انبیا ملی راه اهواز و آدرس masjedeanbia.LoxBlog.com لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار بعد از تایید ما در سایت ما قرار میگیرد.





آرشیو مطالب
موضوعات مطالب
برچسب‌ها

نامه ای به خدا
+ نویسنده منتظر . مشتاق در 13 دی 1389 |

در اداره ي پست مثل تمامي روزها نامه ها دسته بندي مي شدن تا هر کدام به مقصد خود برسند .يکي از اين کارمندها که مشغول کار خود بود ونامه ها را آماده مي کرد و در جاي خود مي گذاشت ناگهان به نامه ای برخورد که روي آن نوشته شده بود نامه اي به خدا. آن را باز کرد در نامه چنين نوشته شده بود: خداي عزيزم من پيره زني هستم 84 ساله و با حقوق ناچيز باز نشستگي که فقط 100 دلار است زندگي خود را سپري مي کنم.
امروز جواني پول من را که درکيفي بود از من دزديد من هم دراين شب عيد دوستانم را به مهماني دعوت کرده ام و پولي ندارم تا از آنها پذيرايي کنم کسي را هم ندارم تا از او پولي قرض بگيرم حال اي خدا من نميدانم چه کنم مرا کمک کن
کارمند اداره ي پست که اين نامه را خوانده بود همکاران خود را صدا زد و ماجرا را براي آنها تعريف کرد . کارکنان هم بعد از شنيدن اين داستان جيبهاي خود را گشتند و هر کدام چند دلاري روي ميز گذاشتد در آخر96 دلار روي هم جمع شد آن را در پاکتي گذاشتند و به آدرس پیره زن فرستادند .
بعد از چند روز دوباره نامه اي به اداره پست آمد که روي آن نوشته شده بود:
نامه اي به خدا کارمندان دور هم جمع شدند تا آن را بخوانند نامه را باز کردند
پيره زن چنين نوشته بود : خداوندا از تو متشکرم مهمان هاي من آمدند و من براي آنها شامي عالي پختم البته از آن پول 4 دلارش کم بود که من اطمينان دارم آن را کارمندان اداره ي پست برداشته اند .

 

نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:







برچسب‌ها: نامه ای به خدا,
التماس دعا فراوان داريم...