پویتن های واکس نزده
» فضيلت ماه مبارك رمضان
» ولادت با سعادت حضرت علی اکبر(ع) و روز جوان مبارک باد.
» حدیث امام علی(ع)
» از هجر تو طبیعت ما گریه می کند.
» اربعين حسيني تسليت
» شعر استقبال از ماه محرم
» مطالب بسیار زیبا در مورد شبهای قدر
» ولادت امام حسن مجتبی
» سلام
» نوروز امسال ... منم در سفره دارم هفت سين را ...
» گزارش يادواره شهدا منطقه ملی راه،بهزاد شهر،زویه در مسجد انبیا ملی راه اهواز
» آغاز امامت حجت ابن الحسن (عج) مهدی صاحب الزمان بر شما مبارک باد
» آيا ما به قولمان عمل كرده ايم؟
» دستي ز غيب قافيه را كربلا گذاشت
» باز هم هر روز عاشورا و هر جا کربلا
درباره ما

به وبلاگ مسجد انبیا ملی راه اهواز خوش آمدید. كانون فرهنگي هنري شهيد سيد فخرالدين طباطبايي خوش آمد ميگويد.
نویسندگان
پیوندهای روزانه
دیگر امکانات
تدبر در قرآن
آیه قرآن
ساعت
ساعت فلش مذهبی
پیوندهای وبگاه
» هیات رهپویان وصال بهبهان
» امام رضا
» تور چین
» تور گرجستان
» تور کربلا
» اشک منتظر
» کیت اگزوز
» زنون قوی
» چراغ لیزری دوچرخه

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان مسجد انبیا ملی راه اهواز و آدرس masjedeanbia.LoxBlog.com لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار بعد از تایید ما در سایت ما قرار میگیرد.





آرشیو مطالب
موضوعات مطالب
برچسب‌ها

پویتن های واکس نزده
+ نویسنده منتظر . مشتاق در شنبه 2 بهمن 1389 |

ساعت دو نیمه شب بود که به منظور بازدید ازوضعیت انضباطی سربازان به یکی از آسایشگاه ها رفتم . یک جفت پویتن واکس نزده و خاکی در جلو تختی قرار داشت . جلو رفتم و در حالی که پتو را محکم از روي سربازی که برتخت خوابیده بود کنار می زدم با صدای بلند و خیلی محکم گفتم : چرا پویتن هایت راواکس نزدی ؟

با شدت صدای من سرباز از خواب پرید و روی تخت نشست . در حالی که سرش را پایین انداخته بود گفت : ببخشید برادر . دیر وقت بود که از منطقه جنوب به پایگاه رسیدم . چون خانواده ام به شهرستان رفتند نمی خواستم مزاحم کسی بشم . وقتی هم که به آسایشگاه آمدم همه خوابیده بودند و نتوانستم واکس پیداکنم .

صدا خیلی آشنا بود . وقتی سرش را بلند کرد دریافتم که او سرهنگ بابایی فرمانده پایگاه است . من به شدت شرمنده شدم و به خاطرجسارتم از ایشان عذرخواهی کردم ولی ایشان با گشاده رویی گفتند : برادر جان شما به وظیفه خود عمل کردید . من بیش از هر کسی خود را موظف به رعایت مقررات و امورانضباطی می دانم .



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:







برچسب‌ها: خاطراتی از شهید بابایی,
التماس دعا فراوان داريم...